- در عوس
- نیکخوی
معنی در عوس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در برابر
شایسته موافق مناسب لایق سزاوار
در اول اولا مقابل در آخر
بینوایی تهی دستی، گدایی کدیه سوال
فی الحال، درزمان
نیازمند محتاج تهیدست
در راستای، در هنگام، در درازنای
در بالای
زردک صحرایی
دو مردمک چشم
آنکه هوس بسیار دارد دارای آرزوی بسیار بوالهوس بلهوس مقابل کم هوس
که کوس بسیار دارد پرشکن پر نورد بسیار کیس
в клетке
eingesperrt
у клітці
w klatce
em uma jaula
in gabbia
enjaulado
en cage
in een kooi
terkurung
في قفصٍ
पिंजरे में
בכלוב
ケージに入れられた
새장에 갇힌
kwenye cage